نریماننریمان، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

نریمان دلیل زندگی بابا و مامان

3 روز تا تولد 2 سالگی

پسمر خوشکلم سلام امروز یه کم زود از خواب بیدار شدیا زود که میگم منظورم ١٠ صبحه ولی بازم مثل هر روز هیچی نخوردی فقط شیر شیر شیر ..... الان هم طبق معمول جلو تلویزیون دراز کشیدی و کارتون مورد علاقه ات یعنی برنارد رو نگاه میکنی     راستی امروز ولنتاین هست ولنتاینت مبارک عشق مامان     اینم عکسی هست که الان ازت گرفتم   اینم پاپ کرنی هست که قرار بود بخوری ولی....     ...
25 بهمن 1390

تولد بابایی

امروز 22 بهمن 1390 تولد 30 سالگی بابا فرزاد هست هنوز کادویی که واسش سفارش دادم  نرسیده ولی یه چیزی هست که عاشقشه البته همیشه میگه نریمان بهترین کادو هست که بهم دادی   6 روز دیگه هم تولد 2 سالگی  نریمانم هست ...
22 بهمن 1390

هفته ای یه بار تولد

نریمان من عاشق کیک تولد و از اون بیشتر عاشق فوت کردن شمع هست واسه همین باید هفته ای یکی دو بار  یه کیک تولد کوچولو  با چند تا شمع و البته سه چهار قوطی کبریت !!! بخریم واسش تا بهش خوش بگذره خیلی هم تاکید داره که ازش عکس بندازیم راستی یادم رفت آقا نریمان تازگیها یه خرگوش هم خریده و اسمش گذاشتیم آقا ماشاله ...
21 بهمن 1390

یه روز بد دیگه

دقیقا ٥ آبان ماه بودکه آقا نریمان با بابایی رفتن مهد کودک عمه فرناز چون نریمان اونجارو خیلی دوست داشت و با نی نی های همسن خودش بازی میکرد اما اون روز نریمان موقع بازی کردن از روی یکی از اسباب بازی ها میفته و دندونش میشکنه بابا هم سریع میبردش دندونپزشکی دکتر میگه باید عصب کشی کنه بماند که من توی خونه چه حالی بودم  کم مونده بود سکته کنم زنگ زدم به یه دندانپزشک معروف کودکان واسه ٨ آبان بهم نوبت داد وقتی رفتیم گفت که کارش توی دو جلسه تموم میشه نریمان بدجور گریه میکرد من روی صندلی نشستم نریمان هم نشوندم توی بغلم یه آقایی از پشت صندلی سر نریمان رو گرفته بود که تکون نخوره دکتر هم یه وسیله پلاستیکی گذاش...
21 بهمن 1390

دومین مسافرت به بندر عباس

اواسط آبان ماه بازم چمدونها رو بستیم و حرکت کردیم به طرف بندر عباس . نریمان دریا رو دید و دوباره ذوق زده شد!!!!!!!! نریمان تا قبل از رفتن به بندر من و باباش رو به اسم صدا میکرد ولی توی بندر یاد گرفت که ما رو بابا و مامان صدا کنه اینم سوغات بندر بود!!!!!!!!! این چیزایی هست که نریمان جدیدا  میگه مامان بابا آیه (خاله) ازش میپرسم عشق من کیه ؟ میگه : نانا (نریمان) یا اینکه چند تا دندون داری؟ ده تا  مامان رو چند تا دوست داری؟دو تا  و شمردن 1 2 3 اینم عکسای بندر    باید راجع به عکس پایین یه توضیح ب...
21 بهمن 1390

آقا نریمان و پارک

اکثر شبهای تابستان با مادر جون و خانواده عمه فرانک و عمه فرناز  میرفتیم پارک آقا نریمان و آروین هم دلی از عزا در میآوردن و کلی بدو بدو میکردن در ضمن هربار که میرفتیم نریمان یه توپ جدید از فروشنده توی پارک میخرید از یه نوع توپ همه رنگهاش رو داشت؟؟؟؟   ...
21 بهمن 1390

نریمان و شهر بازی

اردیبهشت 90 بود که با خاله مژده عمو مجید و کیانا رفتیم شهر بازی اول دلهره داشتم و میترسیدم که نریمان رو سوار کنم ولی دیدم که نریمان خیلی ذوق داره و اصلا نمیترسه خیلی هم خوشحال بود البته همه مواظب بودیم اون و کیانا چرخ و فلک مخصوص بچه ها ,قو,و اسب و.....کلی اسباب بازی های دیگه سوار شدن اینم عکساشون اینم یه دختر خانومی بود که کنار نریمان نشسته بود و نریمان از لحظه اول بهش نگاه میکرددددد تا آخرین لحظه که پیاده شد آخرشم نفهمید که این کی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟     ...
18 بهمن 1390

تابستون90

تیرماه بودکه خاله فرح و خاله مژده واسه سالگرد فوت مادرم اومدن خاله فرح هر روز کیانا و نریمان رو میبرد توی حیاط و با هم آب بازی میکردن البته آب بازی که نه.......  خاله فرح با شیلنگ آب میریخت روی اون دوتا و اونا هم ذوق میکردن و هی جیغ میزدن آخه نریمان عاشق آب بازی و حمام رفتنه  آروین پسر عمه فرناز که نریمان عاشقش هست  هم هر روز میومد و باهاشون بازی میکرد   این دختر خوشکل هم ماهک خانوم هست که وقتی میاد خونمون و نریمان میبینه که با شیشه شیر میخوره میره شیشه خودش رو میاره که اونم شیر بخوره هرچند که اصلا نمیخوره ولی میخواد کم نیا...
18 بهمن 1390

نیومدن خاله مژگان

امسال خاله مژگان نیومد یعنی هنوز راه رفتن نریمانم رو ندیده نریمان آهنگ منصور رو که باری باخ میخونه رو دوست داره و روی اون خیلی قشنگ میرقصه و کم کم یه کلمه هایی مثل:  آیین (آروین) پسر عمه نریمان ادا(یلدا) دختر عمه نریمان اداد(فرزاد) اسم بابایی نریمان آده(لاله)اسم مامانی نریمان ...
18 بهمن 1390